آدم‌های متکبر را نادیده بگیر. برنامه‌های واقع‌نما بهترین تسکین‌دهنده هستند.

جردن همل نویسنده، شاعر و اجراکننده است. او ویراستار مشترک «جای دیگری برای ایستادن نیست»، گلچینی از اشعار نیوزیلندی درباره تغییرات اقلیمی است که توسط انتشارات دانشگاه اوکلند منتشر شده است. اولین مجموعه اشعار او با عنوان «همه چیز جز تو همه چیز است» منتشر شد.
نظر: آیا می‌دانستید که شان والاس «ویرانگر تاریکی» کسی است که اگر فرصتی به شما داده شود، بیشتر از همه دوست دارید با او روبرو شوید؟ یا وقتی آلوین کوا، شرکت‌کننده‌ی مسترشف، غذای مرغ مست خود را به داوران ارائه داد، این غذا در اینترنت جنجالی شد و باعث کمبود شراب شاوشینگ در سراسر استرالیا شد؟
در دهه بیست سالگی‌ام، اصلاً دوست نداشتم اینقدر درگیر جزئیات یک رئالیتی‌شو رایگان شوم. مخصوصاً برای اینکه عشق به تماشا، بحث و عموماً درام‌های دانشگاهیِ غیرقابل تحمل و با پرستیژ را در خودم پرورش دهم، نه اینکه شخصیت‌های واقعی‌ام را پرورش دهم («شماها این سریال جدید بریکینگ بد را دیدید؟ نگران نباشید، احتمالاً تا حالا اسمش را هم نشنیده‌اید»).
بیشتر بخوانید: *خانواده سلطنتی بریتانیا به زودی با ستاره‌های مهمان در برنامه‌های تلویزیونی بازی خواهند کرد *TVNZ در مقابل Warner Bros Discovery NZ: ترکیب برنامه‌های آنها در سال ۲۰۲۳ را مقایسه کنید *سلبریتی‌های محلی ترجیحات تلویزیونی خود را آشکار می‌کنند
با این حال، خانواده من هرگز خنده مرا در مورد نوار نقاله بی‌پایان تلویزیون واقع‌نما (رئالیتی شو) به اشتراک نگذاشتند. والدین من به نسلی قبل از نتفلیکس، دیزنی پلاس یا حتی مای اسکای تعلق داشتند. در زمان آنها، شما می‌نشستید تا بره کباب کنید، جودی بیلی، مادر ملت، را تماشا می‌کردید که در مورد اتفاقات اتحاد جماهیر شوروی برای شما تعریف می‌کرد، و می‌نشستید تا آنچه را که ارباب مرموز TVNZ می‌خواست به شما بدهد، به خوردتان بدهید. در مورد خواهرانم، شاید این طرز فکر مردسالارانه منسوخ شده پشت ایجاد یک صنعت کامل باشد، یا شاید فقط یک تصادف باشد، اما به نظر می‌رسد ژانر واقع‌نمای اواسط دهه ۲۰۰۰ با علایق آنها (طراحی داخلی، احمق‌های تنهای جذاب، تسخیر بدن) کاملاً مطابقت دارد. افراد آگاه، آگاه‌تر می‌شوند.)
اما هیچ‌کدام از این مفاهیم چیزی جز بی‌تفاوتی در من ایجاد نکردند. ایده نشستن در یک آپارتمان نشتی‌دار در داندین و تماشای یک زوج جوان در محله که بین دستگیره‌های در مسی یا برنجی یکی را انتخاب می‌کنند، به نظر زیاده‌روی می‌آید. اگر چهار شب در هفته برنامه‌های MasterChef یا Hell's Kitchen را تماشا کنید و کباب مخفی سارا یا استیک کنسرو شده جونو را با ولع بخورید، سطح خودآزاری به سطح جدیدی می‌رسد. بنابراین من از کل این ژانر دوری می‌کنم، چه اهمیتی دارد؟
اما در طول چند سال گذشته، همه چیز تغییر کرده است. من کم‌کم از برنامه‌های واقع‌نما خوشم می‌آید. در ابتدا فکر می‌کردم این تغییر به خاطر تغییر من از یک جوان ۲۰ ساله با حال و هوای طنزآلود و مسموم به یک جوان ۳۰ ساله با حال و هوای جدی و بیمارگونه است که علاقه جدیدی به روش‌های آشپزی محلی فرانسوی پیدا کرده است. با این حال، با کمی تأمل، متوجه شدم که موضوع چیزی فراتر از این است.
نکته مثبت در مورد چند سال جهنمی گذشته، استفاده گسترده از کار از راه دور بوده است. این نه تنها به معنای اتو کردن کمتر پیراهن، بلکه به معنای گذراندن وقت بیشتر با خانواده در تیمارو است. اینکه خودتان را به طور مرتب در برنامه خانوادگی‌تان جا دهید و از چیزهای کوچکی که ممکن است فراموش کرده باشید یا در یک سفر شلوغ آخر هفته ندیده باشید، قدردانی کنید، حس خاصی دارد. حدس زدید این چیزهای کوچک که من قدرشان را می‌دانم. برنامه‌های شبانه در تلویزیون خانوادگی. برای من، این همان روال نوشیدن چای بعد از غذا است. یک منبع پایدار و قابل اعتماد برای شادی دست دوم.
چیزی که با پذیرش منفعلانه من شروع شد، به سرعت به یک سرمایه‌گذاری تمام‌عیار تبدیل شد. آیا تا به حال دیده‌اید که یک مرد بالغ برای یک املت خرچنگ کاملاً پخته گریه کند؟ امسال من همزمان سه نفر را دیدم: پدرم، من و شرکت‌کننده‌ی برنامه‌ی MasterChef Fans vs Favorites/آتش‌نشان ۲۷ ساله، دنیل از داروین. البته می‌دانم که این نمایش‌ها طوری طراحی شده‌اند که قلبم را لمس کنند و دکمه‌های همدلی را فشار دهند، اما در مقطعی فکر می‌کنم که من تسلیم شدم، گذاشتم بر من غلبه کند و تصمیم گرفتم از تمام توانایی‌ام برای انتقاد استفاده کنم. همه چیز را فراموش کنید. در ثبات و پایداری پرهیزگارانه آرامش پیدا کنید. حالا من یک خانه‌ی دیگر دارم، البته یک خانه‌ی مصنوعی. می‌توانم در آن سوی تنگه‌ی کوک حوصله‌ام سر برود یا غمگین باشم، یک ساعت روی یک رادیوی رایگان قدیمی کلیک کنم و سپس با والدینم در مورد آخرین تعقیب و گریز گپ بزنم. هیچ‌کس نمی‌داند که دریاچه‌ی بایکال در صربستان عمیق‌ترین دریاچه‌ی جهان است، یا به خواهرم بگویید که چطور انتظار نداشتم کریس پارکر اینقدر تکه‌تکه شود، یا با یک بیل اینقدر بامزه در ساحل بدود.
با وجود کاهش تدریجی محدودیت‌ها، من کاملاً احمق نیستم. هنوز نمی‌توانم خودم را راضی کنم که دکوراسیون یا تغییر دکوراسیون خانه‌ام را خودم انجام دهم، و هنوز هم سلیقه‌ام در تلویزیون را با یک آدم واقعی عوض می‌کنم. اما با افزایش سن و گذراندن وقت بیشتر و بیشتر دور از خانه، کمی از این واقعیت که خانواده‌ام هنوز هم بعد از گذراندن روزشان و تماشای آخرین قسمت سریال MasterChef یا ورود آن به فصل دیگری، روی مبل گوشه‌گیر خواهند بود، احساس آرامش می‌کنم. برنامه «رقص با ستاره‌ها» در شرف شروع شدن است و امیدوارم هر کجا که هستم، باشم.


زمان ارسال: ۲۸ نوامبر ۲۰۲۲